همسر يکي از فرماندههانِ پاسگاه، که به تازگي ازدواج کرده، و چندين ماه از زندگيشان، دور از شهر و بستگان، در منطقهی خدمتِ همسرش ميگذشت، بدجوري دلتنگِ خانوادهی پدرياش شده بود.
او چندين بار از شوهرش درخواست ميکند که براي ديدنِ پدر و مادرش، به شهرشان، به اتفاقِ هم، يا به تنهايي مسافرت کند، ولي شوهرش، هربار، به بهانهاي از زير بارِ موضوع شانه خالي ميکرد.
زن که در این مدت با چگونگی برخورد ماموران زیر دست شوهرش و مکاتبه آنها برای گرفتن مرخصی آشنا شده بود به فکر می افتد حالا که همسرش به خواسته وی اهمیت نمی دهد او هم به صورت مکتوب و همانند سایر ماموران درخواست مرخصی کند
پس دست به کار شده و در کاغذی درخواست کتبی ای به این شرح خطاب به همسر
می نویسد
جناب .... فرماندهی محترم ...
اينجانب .......، همسرِ حضرتعالي، که مدت چندين ماه است، پس از ازدواج با شما، دور از خانواده و بستگانِ خود هستم، حال که شما بهدليلِ مشغلهی بيش از حد، فرصتِ سفر و ديدار با بستگان را نداريد، بدينوسيله از شما تقاضا دارم که با مرخصيِ اينجانب، به مدتِ ... روز، براي مسافرت و ديدنِ پدر و مادر واقوام، موافقت فرمایيد.
با احترام ..... همسر شما
و نامه را در پوشهی مکاتباتِ همسرش ميگذارد. چند وقت بعد، جوابِ نامه، به اين مضمون، به دستاش رسید:
سرکار خانم ...
عطف به درخواستِ مرخصيِ سرکارِ عالي، جهت سفر، برايِ ديدار با اقوام، بدینوسیله اعلام میدارد، با درخواستِ شما، به شرطِ تعیينِ جانشين، موافقت ميشود.
فرماندهی پاسگاه
نظرات شما عزیزان:
معین
ساعت15:16---3 مهر 1391
اگه نویسنده ها اسم خودشونوثبت میکردن بهترمیتونستیم نظربدیم
پاسخ:جون ما بیخیال شو
قرمز
ساعت10:50---30 شهريور 1391
قشنگ بود
مرضی
ساعت18:34---27 شهريور 1391
سلام اشک خییییییلی خوشحالم برگشتی دلم برات یه ذره شده بودپاسخ:بی خیال بابا!! جایی نرفته بودم که برگردم
dg
ساعت15:33---27 شهريور 1391
یه چند وقت نبودی کجا بودی؟پاسخ:همین دور و برا زیر سایه شما