4gl4brezonl4pi7vpj1.jpg

...خوب ناراحت نباشید عکساش که گرون نشده تازه همچین مفیدم نیست عیبی نداره...



تاريخ : یک شنبه 27 اسفند 1391 ا 14:31 نويسنده : unknown ا

 

<<ولادت با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها بر تمامی

مسلمین مبارک باد>>


h57o0cdf59aei44zl0oo.jpg



تاريخ : یک شنبه 27 اسفند 1391 ا 15:24 نويسنده : unknown ا


gite4zcvfl5zc7iqr3ow.jpg

می دونستید در سال 1391 تهران توی آلودگی هوا رکورد زده

4460نفر به خاطر همین آلودگی فوت شدند.

به امید آلودگی های بیشتر در سال 1392 و تعطیلیهای بیشتر



تاريخ : یک شنبه 28 اسفند 1391 ا 15:2 نويسنده : unknown ا

با عرض سلام خدمت تمامی دوستان عزیز

به اطلاع تمامی دختران ورودی 90 میرسانیم،امتحان تئوری بدمینتون در روز شنبه مورخ17/1/92 برگزار میشود.

با تشکر



تاريخ : شنبه 26 اسفند 1391 ا 21:11 نويسنده : ایمانیان ا
تاريخ : شنبه 26 اسفند 1391 ا 14:3 نويسنده : unknown ا

 نظر شما چیه؟؟؟؟!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟



تاريخ : شنبه 26 اسفند 1391 ا 11:39 نويسنده : ایمانیان ا

اهداف تربیتی: جهت تقویت آن بخشی از مغز که از وجودش بی خبرند

ترم اول: دروس پایه ای
چطور بدون مادرمان زندگی کنیم (200 ساعت)
همسرم مادرم نیست (35 ساعت)
درک این مساله که فوتبال چیزی جز یک ورزش نیست و این که حذف شدن از جام جهانی فاجعه نیست (500 ساعت)


ترم دوم: زندگی
غلبه بر سندروم "کنترل از راه دور تلویزیون همیشه باید دست من باشد" (55 ساعت)
درک این مساله مهم که کفش ها خودشان توی جاکفشی نمی روند (80 ساعت)
چطور بدون گم شدن، لباس های کثیفمان را تا سبد رخت چرک ببریم (50 ساعت)
چطور بدون اینکه ناله کنیم از بیماری مهلک سرما خوردگی جان سالم به در ببریم (50 ساعت)


ترم سوم: اوقات فراغت
چطور در آشپزی کمک کنیم بدون اینکه آشپزخانه را به گند بکشیم
چطور نوشیدنی سرو کنیم بدون اینکه سینی را تبدیل به استخر کنیم
چطور یک بلوز را در کم تر از دو ساعت اتو کنیم و در عین حال از سوختنش جلوگیری کنیم


ترم چهارم: آشپزخانه
مرحله اول مقدماتی:
Offخاموش
On روشن

مرحله دوم پيشرفته:
اولین نیمروی زندگیم بدون سوزاندن ماهیتابه

کلاس عملی:
عملیات جوشاندن آب قبل ازاضافه کردن ماکارونی

(بعد از قبولی در مرحله اول، مرحله فشرده با عناوین زیر آغاز میشود)

ترم پیشرفته:
اولین مبحث: البسه از لباسشویی تا کمد: یک مرحله مرموز
دومین مبحث: ریسک های پر کردن ظرف آب بعد از آب خوردن و بردن آن تا یخچال
سومین مبحث: آشپزی و بیرون بردن زباله ها شما را ناقص نمی کند
چهارمین مبحث: تفاوت های اساسی زمین با سبد رخت چرک
پنجمین مبحث: "مردی در صندلی کنار راننده"



تاريخ : شنبه 26 اسفند 1391 ا 11:34 نويسنده : ایمانیان ا

 



تاريخ : شنبه 26 اسفند 1391 ا 10:56 نويسنده : ا

 امروز ماست و خیار داشتیم هر چی #111* گرفتم تبدیل به پیتزا نشد.

مسئولین همراه اول لطفا پیگیری کنید.

 

 

ادعا ندارم ولی نه قیافه دارم نه تیپ !

ولی نه قیافه مهمه نه تیپ !

مهمترین چیزی که باید داشته باشم اخلاقه . . . . .  که اونم ندارم

 

یادش بخیر قدیما با هزارتومن میرفتیم مغازه محلمون با 2 تا نوشابه 3 بسته چیپس 4 تا بستنی 5 تا شکلات میومدیم بیرون ، اما الان دیگه نمیشه همه جا دوربین هست !!!

 

 

اگه گفتین این چیه؟     (/\)
نمیخوام کلاس بذارما ولی
پوستِ پسته ی دیشبه که خوردیم
:-)))))))))))))))))

 

 



تاريخ : جمعه 25 اسفند 1391 ا 23:48 نويسنده : اشک ا

 

fixedcontent-1391-10-3-32.jpg

 

 



تاريخ : جمعه 30 اسفند 1391 ا 15:0 نويسنده : unknown ا



yhbp5il66vfmav3zflcl.jpg

 

کاش یکی بود در صدم ثانیه قبل از بالا بردن صدایمان تشری به مان می زد و می گفت:

(طرفت اگه قرار بود بفهمه با صدای آروم هم می فهمید)!!!

 



تاريخ : پنج شنبه 24 اسفند 1391 ا 16:41 نويسنده : unknown ا



تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1391 ا 13:6 نويسنده : ایمانیان ا

  - محمد موسوی,    ,آرزو جوووون,محمد برخوردار,مهناز وكیلی,مهسا مرادی,بهنام پسر جهنمی   کلاه سیاه   ,یاسی  بیوتی,اوا 13,غلامرضا صفاری,رویا شمس,هستی عدالت,ارشین م,خـــــــــانــــومـی  ,سارا ,ثمین آرامفر, ,عسل جووووون,ساناز جعفری,ستاره زنبورچی,یک حقیقت.موافقید؟



تاريخ : یک شنبه 20 اسفند 1391 ا 16:12 نويسنده : ا

 چند کلیپ خنده دار ! (52) www.taknaz.ir                    چند کلیپ خنده دار ! (52) www.taknaz.ir



تاريخ : شنبه 21 اسفند 1391 ا 13:8 نويسنده : ا

 سلامتیه اون پسری که. ...10 سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت. . .

20 سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت. . .

30 سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه . . .

باباش گفت چرا گریه میکنی؟

گفت : آخه اونوقتا دستت نمیلرزید. . .                                                               

  • تو 10 سالگی: ” مامان، بابا عاشقتونم ”
  • تو 15 سالگی: ” ولم کنین ”
  • تو 20 سالگی: ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
  • تو 25 سالگی: ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
  • تو 30 سالگی : ” حق با شما بود ”
  • تو 35 سالگی: “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ”
  • تو 40 سالگی: ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم! ”
  • تو هفتاد سالگی: ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن. . .


تاريخ : شنبه 19 اسفند 1391 ا 13:3 نويسنده : ا

                                                                                         

 



تاريخ : شنبه 19 اسفند 1391 ا 12:58 نويسنده : ا

                معتاد شدن نینی                                                                  



تاريخ : شنبه 19 اسفند 1391 ا 12:57 نويسنده : ا
تاريخ : شنبه 20 اسفند 1391 ا 9:30 نويسنده : ایمانیان ا

 

 
گفت و شنید
گفت:
دعوای کودکانه و زشت شما خطاست/   نفس شما به حضرت ابلیس مبتلاست
وقتی که خصم منتظر یک بهانه است/   آیا جدال و جنگ در این روزها رواست؟
این رهبر عزیز دلش خون شد از شما/  حتما دوباره گفت که عمار من کجاست
امواج فتنه می رسد از هر طرف ولی/  کشتی نوح را چه غم از ورطه بلاست
این انقلاب کشتی اولاد احمد است/       این پور حیدر است که بر عرشه ناخداست
شنید:
این کودکی ز کودکی رهبر شماست/       ابلیس نفس شما نیز به تقلید مبتلاست
وقتی که نفس به زینت قدرت مزین است/    جنگ و جدال برای فتح قله ها رواست 
این رهبر فقیه دلش قنج می زند/        وقتی که دور او پر ز امیر و غزلسراست
عمار را به رهبر قدرت چه حاجت است/      مرد کمال، سخت به زندان اشقیاست 
این انقلاب کشتی آل محمد(ص) است/     دزدی اگرچه چند صباحی چو ناخداست! 
امواج فتنه از دل قدرت برون زند/     فرزند ناخلف، غرق به دریای موج هاست
ای شاعری که مدح قدرت دزدانه می کنی/ از حق بترس که هدایت، نه با خداست؟!
روزی که چهره قدرت زبون شود/    پرسیده می شوید: کمال شما کجاست


تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391 ا 23:53 نويسنده : ا

                                            

 

 

 

ای مالک من!من ملک توام  ملک تو مملوک بشر نیست

در ملک توام   ملک تو را خوف و خطر نیست

قائم به توام  ذات مرا خوف فنا نیست

باقی به توام جز تو مرا یار و پناه نیست

نادیده گرفتی و مرا ناز نمودی

درهای کرامت به دلم باز نمودی

دستم بگرفتی و مرا راه ببردی

تا غایت قصوای حقیقت برساندی

از غیر خودت قلب مرا پاک نمودی

بس خلعت زیبا به برم راست نمودی

با روح امین این دل من شاد نمودی

اندوه وغم از چهره من پاک نمودی

باکم زچه باشد همه جا یار تو بودی

ای مالک من!من ملک توام.در ملک توام.قائم به توام

جز تو مرا یار و پناهی نبود



تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391 ا 23:51 نويسنده : ا

 

 

کار و کاسبی ۱۰ فوتبالیست پولدار ایران

q95hlg1s7irt8hhq06t.jpg

فوتبالیست ها را باید قشری دانست که اصطلاحا «پولدارند»؛ افرادی که سردمدار آنها را باید علی دایی دانست. فردی که در کنار موفقیت های بزرگ فوتبال، حالا یکی از مردان بزرگ بیزینس است. در زیر اشاره ای می کنیم به ۱۰ فوتبالیست برتر ایران در حوزه کسب و کار.

کسب و کار: موضوع کسب و کار و فعالیت های اقتصادی، فرآیندی است که اصلا نیاز نیست یک فرد تخصصی در این حوزه داشته باشد یا به این فکر کندکه می تواند فرد توانمندی باشد یا خیر. در بازی اقتصاد و کسب و کار، پول و سرمایه حرف اول را می زند. به عبارتی پول و سرمایه که باشد، با کمی تکیه بر فکر و تجربه دیگران می توان فرد موفق بود.

فردی که اگر کمی هم شهرت پشت سر داشته باشد، مسیر موفقیت را با سرعتی ورای تصور خواهد پیمود. فوتبالیست ها اتفاقا از همین دست افراد موفق هستند. به طور عامیانه فوتبالیست ها را باید قشری دانست که اصطلاحا «پولدارند»؛ افرادی که از نگاه همگان غم آب و نان ندارند.

اما این دلیل نمی شود آنها به قراردادهای چند صد میلیونی فوتبال بسنده کنند و به فکر این نباشند که رمایه های خود را – که اتفاقا کم هم نیست – در کارهای دیگر به کار نگیرند. این قشر که کم تعداد هم نیستند، از چند سال پیش و در پی بالا رفتن دستمزدبازیکنان فوتبال، یکی پس از دیگری پا در فضای کسب و کار گذاشتند.

افرادی که سردمدار آنها را باید علی دایی دانست. فردی که در کنار موفقیت های بزرگ فوتبال، حالا یکی از مردان بزرگ بیزینس است. در زیر اشاره ای می کنیم به ۱۰ فوتبالیست برتر ایران در حوزه کسب و کار.

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 19 اسفند 1391 ا 21:28 نويسنده : unknown ا

درد و آسیب دیدگی کف پا و درمان آن

ul9nw1pg8hvdgg00vby2.jpg



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391 ا 22:10 نويسنده : unknown ا

 

 

زمان های قدیم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود.

فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.

....



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 20 اسفند 1391 ا 21:7 نويسنده : unknown ا

 

...درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ساده بیایی پایین

قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند

یک نگاهت به من آموخت که در

حرف زدن حرف ها بیشتر از هنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را

"فردا"

مردم از خواندن این تذکره می فهمند

کس ندانست ولی

منزلت شمس مرا قرن ها بعد 

در کنگره ها می فهمند...

(کاظم بهمنی)



تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391 ا 21:40 نويسنده : unknown ا

 

آنچه انسان را غرق می کند، در آب افتادن نیست ، بلکه زیر آب ماندن است...

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

باد با چراغ خاموش کاری ندارد  اگر در سختی هستی , بدان که روشنی

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 
  از خدا جز خدا نباید خواست

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

 در عمق آرزوی من است که در قلب دوست خانه ای داشته باشم حتی به مساحت یک یاد

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

گاهی درســــت در لحـظـه‌ی ســــقـــوط، فرصـت پــــــــــــــــــــرواز هم هست.انتخاب با توست.

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

صدای باران زیباترین ترانه خداست که طنینش زندگی را برای ما تکرار می کند؛ نکند فقط به گل آلودگی کفشهایمان بیندیشیم!؟

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

هر آدمی بهایی دارد ، اگر به کسی بیش از حدش بها بدهی مثل یک جنس بنجل روی دستت می ماند

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

دوست خوب مثل چراغ توی تاریکیه اما یادت باشه به روشنایی که رسیدی، دورش نندازی

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

تویی که مرا در سقوط میبینی تا به حال اندیشیده ای که شاید، تو خود وارونه ایستاده ای ؟

 

 

 

 



تاريخ : جمعه 20 اسفند 1391 ا 21:40 نويسنده : unknown ا

پسر بودن یعنی نافتو که بریدن روش 2 سال حبس هم بریدن
پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه
پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول نشی
پسر بودن یعنی بعد 18 دیگه یا سربازی یا سربار
پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندنه بدون استرس
پسر بودن یعنی بعد بابا مرده خونه بودن سنم نمیشناسه یعنی چی؟؟ یعنی بابا نباشه نون باید بدی حالا 5 ساله باشی یا 50 ساله
پسر بودن یعنی حفظ خواهر و مادر و همسرت از هر چی هیزیه
پسر بودن یعنی آزادی که از ( آ ) اولش تا ( ی ) آخرش همش مسئولیته و حصار
پسر بودن یعنی جنگ که شد گوشت تنت سپر ناموسته
پسر بودن یعنی یه سگ دو زدن واسه یه لقمه نون که جلو زن و بچه کم نیاری
پسر بودن یعنی واسه عید لباس نخری که دخترت واسه خریده لباس هر چی دوست داره بخره
پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی
پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تو دل
پسر بودن یعنی " مرد که گریه نمیکنه "
پسر بودن یعنی همیشه بدهکار بودن به همه
پسر بودن یعنی بعد سربازی روز اول کلی تحویلت میگیرن روز دوم به چشه زالو نگات میکنن



تاريخ : پنج شنبه 19 اسفند 1391 ا 9:30 نويسنده : ایمانیان ا
تاريخ : پنج شنبه 17 اسفند 1391 ا 18:35 نويسنده : ایمانیان ا

 

عـاصی شدم ، بریـده ام از اینهمه عـذاب

از گـریـه هـای هـرشبـه ام روی رختـخواب

ده سال مـی شود کـه بـرایـم غـریبـه ای

ده سال مـی شود کـه خـرابـم...فقـط خـراب

شایـد تـو هـم شبیـه دلـم درد می کشی

شاید تـو هـم همیشـه خـودت را زدی بـه خـواب

از مـن چـه دیـده ای کـه رهـایـم نمی کنـی؟

جـز بیقـراری و غـم و انـدوه و اعتصـاب؟

جــز فکـرهـای منفـی و تصمیـم هـای بـد

جـز قـرصهـای صـورتـی ضـد اضطـراب؟

اصـلا تـو بـهترین بشـری!!مـن بـدم بـدم!

بگـذار تـا فرو بـروم تــــوی منــجلاب



تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391 ا 23:11 نويسنده : ا
طرز نمره گرفتن پسرا و دخترا از استاد مرد:
پسرا:استاد به جون مادرم خرج خونه و دانشگارو خودم میدم مادرم مریض بابام مرده 2شیفت کار میکنم واسه همین نتونستم خوب درس بخونم !
دخترا:اســـــتـــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــاد !!!! :|
:| :|

مصداق بارزش همین چهارشنبه ای که گذشت سر کلاس رشد:l l:

- به این خانم یه منفی بده

- استــــــــــــــــــاد

- نمیخواد، نده!!!

- استــــــــــــــــــاد

- یه مثبت بهش بده!!!!!!

- استــــــــــــــــــاد

- 2 نمره به امتحانش اضافه کن!!!!!!!!!

- استــــــــــــــــــاد ...



تاريخ : شنبه 12 اسفند 1391 ا 6:3 نويسنده : اشک ا

                             

شخصی از تاکسی پیاده شد

پول را از جیب در آورد و به راننده داد

راننده گفت یک نفری: گفت:

خیلی وقته  



تاريخ : جمعه 11 اسفند 1391 ا 8:54 نويسنده : ا

دوستان یه کلماتی وجود داره که این اواخر معنای واقعیشون با معنای لغویشون خیلی فرق کرده.

 میگی نه نیگاکن

عذرخواهی : در ایران دـ مده شده و بجای آن از توجیه استفاده می شود.

بیمه عمر : قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود.

شناسنامه یا کارت ملی : دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.

سریال : فیلمی ست چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین شیوه های دزدی را به شما آموزش می دهد.

تلفن همراه : وسیله ای سه کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن و نهایتا" عکس گرفتن است.

ایرانسل : خط تلفنی است جهت مزاحمت و سر به سر گذاشتن دوست و آشنا.

گرانی : کلمه یی است زاده ی توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است!

آثار باستانی : خرابه هایی که هرچه زودتر باید نابود شوند چون خیلی جا گرفته اند.

خودپرداز : دستگاهی ست که همیشه ی خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد و اگر صفی در کار نباشد 99.99 درصد خراب است.

اداره : محلی که شما بعد از تنش ها و جدل های منزل در آنجا استراحت می کنید.

مجرم : فردی که هیچ فرقی با سایر افراد ندارد و تنها تفاوتش در این است که توانسته اند او را دستگیر کنند.

تورم : عددی بی خود و چرت بوده که همچنان در ایران یک رقمی است!

گارانتی : یک اسم زیبا و خوش تلفظ است ولی در عمل مکافاتی بیش نیست.

تحقیق : کپی-پیست کردن مقالات اینترنتی.

مترو : سونای بخار متحرک!

شب امتحان : حکم بین دو نیمه در فوتبال ایران در زمان مربی گری مایلی کهن را دارد و فقط باید توکل کرد به خدا کرد و دعا خواند.

دانشجو : دو طیف اند، یک طیف آخرش وزیر میشن بی برو برگرد ! طیف دیگه میدوند که قاطی فرار مغزها بشن، والا زندانی میشن چون همیشه معترضن.

بزرگراه : نوعی پیست رالی به همراه یادگیری آپ تو دیت ترین فحش های....(بووووووووووووووووووق)

رئیس : فردی که وقتی شما دیر به سر کار می روید خیلی زود می آید و زمانی که شما زود به اداره می روید یا دیر می آید و یا مرخصی است.

شهرداری : گرفتن رشوه، داشتن صدها پروژه های نیمه تمام و نصب تابلوهای روزشماری جهت افتتاح.

از پذیرفتن خانم های بد حجاب معذوریم : تابلویی که در همه جا نصب شده، جهت کرکر خنده و عوض کردن روحیه ی مردم.

سطل آشغال : وسیله ای ست موجود در خیابان ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها.

مدرک تحصیلی : کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق می کند و بدون پارتی در هیچ کجا به درد نمیخورد "مگر هنگام ا ز د و ا ج"

حراج : اصطلاحی ست که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می کنند.



تاريخ : سه شنبه 8 اسفند 1391 ا 19:12 نويسنده : heidari ا

گروه اینترنتی خورشید - khorshidgroup.org



تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391 ا 18:58 نويسنده : ایمانیان ا

                                                                      سلام بچه ها

هر کی میخواد بیاد راهیان نور نگران غیبت و کسر نمره توسط استادان نباشه

با اجازه دکتر دهخدا رئیس دانشکده تربیت بدنی و معاونت آموزش غیبت ها موجه و کسر نمره نخواهیم داشت.

پس بهانه دیگر بس است

بیایید راهی سرزمین عشق شویم

جرعه ای از آسمان  

                  



تاريخ : شنبه 5 اسفند 1391 ا 16:31 نويسنده : ا

با پوزش از خواهران عزیز

کلاس کار با وزنه به علت مشغله دکتر آیدین ظریفی لغو شد. 



تاريخ : شنبه 5 اسفند 1391 ا 16:15 نويسنده : ا

نام : كمال

كلاس :دوم دبستان

موزو انشا : عزدواج!

هر وقت من یك كار خوب می كنم مامانم به من می گوید بزرگ كه شدی برایت یك زن خوب می گیرم.

تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 5 اسفند 1391 ا 6:24 نويسنده : اشک ا


هيچکس نـفهميـــــد که « زلـيخـــــــا » مــَـــــــــرد ­ بـود ....!!

ميــــداني چــــــــــــرا ­ ؟؟؟

مـــــردانـــگي ­ ميــخواهـــــد!

مــــــــاندن ، پــاي عشــــــقي که مـُـــدام تـو را پـــس ميــــزنــد.... ­.



تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391 ا 22:1 نويسنده : ا

امام حسن عسکری  علیه السلام  

 

آمد؛

سیزدهمین حلقه از منظومه نور، سیزدهمین آیه از سوره عترت و سیزدهمین ساقی میخانه عشق.


ولادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد.



تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1391 ا 14:55 نويسنده : اشک ا

 

من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم:

1.الان توی اینترنتی
2. الان توی وبلاگ تربیت بدنی 90 هستی
3. یک انسان هستی
4.الان داری مطلب منو میخونی
5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ
7.الان داری امتحان میکنی
8.الان خنده ات گرفت
9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته ام
10. الان چک کردی ببینی واقعا جا انداختم عدد 6 رو یا نه
11. الان باز خندیدی
12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم
13. الان چک کردی ببینی کدومه
14. پیداش نکردی و داری فحشم میدی
15. ولی نمیدونی که منم دارم به تو میخندم چون منظورم عدد 1 بود که 8 بار تا الان نوشتم

 


تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1391 ا 14:10 نويسنده : اشک ا
.: Weblog Themes By : VioletSkin.lxb.ir :.