آواره

 

آواره

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟ 


دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟

 

 

تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌ 


ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟ 

 

 

 

مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود 


راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟ 

 

 

مثل من آواره شو از چاردیواری درآ! 


در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟ 

 

 

خرد کن آیینه را درمن خود را ببین 


شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟ 

 

 

شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌ 


گریه کن پس شانه‌ی مردانه می‌خواهی چه کار؟

 

 

مهدی فرجی

آواره

 


نظرات شما عزیزان:

hosna
ساعت0:04---25 آبان 1391
kheily sheret ghashange o kheily khosham omad
پاسخ:الوعده وفا دستت درد نکنه نظر گذاشتی


ایمانیان2
ساعت10:35---21 آبان 1391
شما چرا انقد همدیگرو ضایع میکنید؟ اتفاقا خیلی قشنگهپاسخ:قضیه این 2 چیه؟؟؟

باران
ساعت19:11---20 آبان 1391
بابا يكم واضح تر بگو!




پاسخ:چیو؟؟؟؟؟؟


مرضی
ساعت21:35---18 آبان 1391
سلام خیلی وقته به این وبلاگ سر نزدم خیلی تغییرات داشته امیدوارم همش مثبت باشه دلم برات تنگ شده بود تو تابستون خیلی مطالب خوبی میذاشتی امیدوارم دوباره اکتیو بشی شعرتم خوشکل بود مثل همیشه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : دو شنبه 15 آبان 1391 ا 23:27 نويسنده : اشک ا
.: Weblog Themes By : VioletSkin.lxb.ir :.