غروب بود و هوایی که بوی باران داشت
هنوز سایه ی خورشید بر زمین جان داشت
دلم به ماندنت ای مهرَبان! چه دلخوش بود
ولی دلِ تو از اینجا، خیالِ هجران داشت
من از نگاهِ تو بر جاده خوب فهمیدم،
دلت به دوریِ راهی غریب، ایمان داشت
جدایی من و تو در بهار بود، اما
فضای فاصله ها سردیِ زمستان داشت
اگر چه ساده در آغاز دل به هم بستیم
رسید قصه به جایی که سخت پایان داشت...!
هنوز سایه ی خورشید بر زمین جان داشت
دلم به ماندنت ای مهرَبان! چه دلخوش بود
ولی دلِ تو از اینجا، خیالِ هجران داشت
من از نگاهِ تو بر جاده خوب فهمیدم،
دلت به دوریِ راهی غریب، ایمان داشت
جدایی من و تو در بهار بود، اما
فضای فاصله ها سردیِ زمستان داشت
اگر چه ساده در آغاز دل به هم بستیم
رسید قصه به جایی که سخت پایان داشت...!
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : شنبه 4 تير 1392
ا 22:4 نويسنده : heidari ا